میلاد مبارک!

milad

ای پیامبر! ما به تو کوثر (خیر فراوان) بخشیدیم. پس به شکرانه این موهبت، نماز بگذار و قربانی کن. همانا دشمن تو بی‌دودمان است.

خجسته زادروز یگانه زن آفرینش، حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا علیها السلام و بزرگداشت مقام زن و روز مادر گرامی باد!

تازه ها از برق

پلاستیک جدید در راستای تولید برق از نور خورشید

یک پروفسور کانادایی در دانشگاه تورنتو موفق به ساخت پلاستیکی شده است که به مراتب برق بیشتری از نور خورشید می گیرد. به گزارش بخش خبر شبکه فناوری اطلاعات ایران و به نقل از CanadianPress ، این خبر می افزاید که محققان دانشگاه تورنتو ، پلاستیکی اختراع کرده اند که از ماده حساس مادون قرمز است و می تواند پنج برابر بیشتر از نور خورشید برق تولید کند. سیستمهای امروزه می توانند تنها 6 درصد انرژی خورشید را به برق تبدیل کنند در صورتیکه این پلاستیک جدیدمی تواند تا 30 درصد انرژی خورشید را به برق تبدیل نماید.

تد سرجنت، پروفسور بخش مهندسی برق وکامپیوتر دانشگاه تورنتو در اینباره گفت: این کشف می تواند منجر به ساخت پیراهنهایی شود که می توانند تلفنهای موبایل ودستگاههای بیسیم را شارژ کند.

سرجنت وچند محقق دیگر توانسته اند ذرات کوچکی با قطر سه تا چهار نانو متر که نام Quantum dots بدان داده اند، با یک پلیمر ترکیب کنند و پلاستیکی بسازند که از نور مادون قرمز انرژی می گیرد.

نور مادون قرمز با چشم معمولی قابل دیدن نیست اما همان چیزیست که در ریموت کنترل های تلویزیون و ویدیو به مقدار خیلی کم برای کنترل به کار می رود.

سرجنت معتقد است که هنوز نیمی از توان خورشید را از دست می دهیم . او اعتقاد دارد که نور خورشید این توان را دارد تا بتوان از آن هر روز انرژی گرفت که 10000 بار بیشتر از مصرف تمام دنیاست . او می گوید از این پلاستیک می توان در هر موردی استفاده کرد ومی توان آنرا مانند رنگ روی دیوار به کار برد . او معتقد است که می توان این فیلم مخصوص را روی لباس اسپری کرد و یا با آن پارچه بافت. بدین ترتیب بزودی سر آستین و یقه های لباسها می توانند دوربین و موبایل ها را شارژ کنند!

پس گردنی

امتحانا و سؤالای سنگین، امتحانا و نمره های ننگین، امتحانا و تقلبای رنگین، امتحانا و دانشجوهای غمگین، امتحانا و... تموم شد، بالاخره تموم شد. با همه سختیاش بالاخره تموم شد و کم کم نمره ها دارن رو می شن.
اما این امتحانای نفس گیر به مثال یه پس گردنی محکم برای اونایی بود که در طول ترم درس نخونده بودن و یه تنبیه مفصل برای همه اونایی که لای جزوه های مبارک رو باز نکرده بودن و درس ها رو گذاشته بودن برای شب امتحان.
البته یه چیزی رو می دونی کمتر کسی پیدا می شه که با این جور پس گردنیا به راحتی ادب بشه!

و اما در مورد امتحانات این ترم....

امتحان عمومی که معمولاً گل سر سبد امتحاناته و تنها بیست کارنامه!

مدار2: استاد محترم بعد از اینکه تا واپسین روزهای فرجه بچه ها رو کشوند دانشگاه امتحان پایان ترم و هم با جلسه کنکور ارشد اشتباهی گرفتن!

مدار منطقی: اون طور که سال بالایی ها می گفتن و بعد از اون میانترم ها فکر می کردیم پایان ترم خیلی سختی در پیش داریم که به خیر گذشت از قرار معلوم (طبق گفته های خود استاد) آخرای ترم بعد از رفع اشکال چند نفر از بچه ها ایشون متوجه می شن که نه بابا اون طورا هم که فکر می کنه نیست واگه بخواد امتحان سخت بگیره ترم دیگه دسته جمعی نشستیم تو کلاسش!

ماشین1: در این امتحان خیلی از بچه ها رو دست خوردن! چون طبق گفته سال بالایی ها استاد در ترم های گذشته امتحان اوپن جزوه می گرفته به همین خاطر بعضی ها به امید اوپن جزوه میان سرجلسه و استاد هم تشریف نمی یارن دست آخر خلاصه درسها ، ببخشید نکات مهم! که استاد گفته بودن می تونین تو یه برگه! همراهتون بیارین هم به حال این دسته سودی نبخشید!

سیگنال: این امتحان هم برای خودش حکایتی داشت! تا اون جا که خبر دارم خیلیها تا شب امتحان جزوه مبارک سیگنال رو باز نکرده بودن که ببینن اصلاً درسش چی هست...وروزای آخر متوجه می شن که بله...کلی نکته وفرمول شبیه به هم داره که حالا بیا وحفظ کن... حالا جالب اینجاس که امتحان ما ساعت 2 بعد از ظهر بوده ساعت دو ونیم که آموزش زنگ می زنه به استاد که چرا دیر کرده جناب می فرماین مگه امروز امتحانه؟!!!

جالب ترش اینجاش که یکی از بچه ها به خانم کیانفر می گه چرا استاد دیرکرده ما بلیط هواپیما داریم( جدیداً چند فروند هواپیما هم تو خط اهواز - دزفول گذاشتن نمی دونستین بدونین!)

به هر حال توی این امتحان هم تمام خلاصه فرمولایی که به انواع واقسام مختلف از زرنگ! تا تنبل روی دستمال کاغذی، میز، بند ساعت، پوست دست، آستین، پشت کارت دانشجویی و غیره نوشته بودن به دردشون نخورد و...

الکترونیک1: این امتحان که دیگه مصیبتش از همه سنگین تر بود! اولاً که استاد محترم تشخیص دادن که امتحان بهتره توی سالن سمعی بصری برگزار بشه...حالا یکی مثل من که دست چپی ام چطوری باید روی اون صندلی ها بشینه امتحان بده، خدا می دونه...از سوالاش هم که نگم داغتون تازه بشه خودتون می دونین...از گرمی هواهم که بگذریم دیگه از رژه بچه ها توی سالن نمی شه بگذریم استاد محترم که از میز جدا نمی شد...تازه آخر سر هم هوس کرد کامپیوتر سالن رو چک کنه حالا ما چه طور توی این همه برو بیا بخوایم امتحان بدیم باز هم خدا می دونه ...وجدانی یاد جلسه کنکورم افتادم....حالا اینکه توی جلسه کنکور من چی گذشت خودش یه فیلمیه واسه خودش که در فرصتای بعدی شاید نوشتمش....

حالا از این که بگذریم امید وارم تابستون خوبی داشته باشین...یا حق