جوجه را آخر نه، اول پاییز بشمارید!

jooje!!

چند نکته مهم برای آغاز سال تحصیلی جدید

سال تحصیلی جدید هم شروع شد ودیگه باید کم کم با کتاب و دفترا آشتی کنیم. امسال بچه های برق 83 وارد سال سوم می شن و من به عنوان عضو کوچکی از برق83 تصمیم دارم چند تا نکته مهم که می شه گفت یه جورایی تجربه سالهای گذشته هستن رو در اختیار شما قراربدم:

1- هدفتون رو از همین حالا تعیین کنید وروی اون متمرکز بشین، یک ذهن متمرکز قدرت تفکر وخلاقیت داره وپر از انرژی است. اگر تصمیم دارید تا مقاطع بالاتر ادامه تحصیل بدین از همین حالا به فکر خوب درس خواندن ، یادداشت برداری و مرور دروس سالهای قبل باشین در ضمن می تونین امسال به طور آزمایشی در کنکور ارشد شرکت کنین و اگر می خواهید وارد بازار کار شوید تحقیق کنید و را ههای ممکن را شناسایی کنید برای اینکار کسانی که قبل از شما جذب بازار کار شده اند می توانند راهنمای خوبی برای شما باشند وخلاصه اینکه نقشه ای برای آینده ترسیم کنید.

2- کتابهایی رو که اساتید به عنوان منبع معرفی می کنند زود تهیه، یا خریداری کنید ویا اینکه از کتابخانه یا سال بالایی ها امانت بگیرید. در هر حال روزهای آخر ترم زمان خوبی برای اینکار نیست.

3- تا می توانید از کلاس غیبت نکنید. تجربه ثابت کرده حتی بهترین جزوه ها نیز برای نویسندش خیلی خوبه و برای کسی که سر کلاس نبوده چندان ثمربخش نیست پس به امید جزوه گرفتن از دیگران نباشید.

4- بعضی از دانشجوها در دانشگاه علاوه بر درس خواندن فعالیتهای فرهنگی، سیاسی وغیره نیز دارند و بعضی دیگر در کنار درس خواندن کار هم می کنند. برای این دسته توصیه می کنم که یادشون باشه درس خواندن مهمترین وظیفه شون در حال حاضره وباید هر جا که احساس کردن این فعالیتها داره به درسشون لطمه وارد می کنه باید از فعالیتهای جنبی کم کنن.

5- واما در مورد دانشجوهای شهرستانی وخوابگاه...باید توجه داشته باشیم که خوابگاه هم می تونه مکان خیلی خوبی برای درس خواندن باشه وهم می تونه به جایی تبدیل بشه که اصلاً درس خوندن در اون امکان پذیر نیست پس خودتون رو به گپ زدن زیاد، عادت ندین وسعی از کنین از اول ترم با هم اتاقیهاتون در مورد ساعات مطالعه وساعات استراحت به توافق برسید.

6- و توصیه آخر اینکه درساتونو برای آخر ترم تلنبار نکنین تا می تونین در طول ترم اشکالاتتون رو رفع کنین چون شب امتحان نه استاد در دسترسه و نه همکلاسیهاتون وقت دارن.

امیدوارم این ترم برای شما پر از موفقیت باشه ...

توکل بر خدا...یا علی

نظرات 3 + ارسال نظر
فائزه سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:14 ب.ظ http://www.pwut-psc.ir

سلام
دوستان گلی که دنبال مقاله دادن و شرکت در کنفرانس تخصصی قدرت هستن می تونن به این سایت یه سر بزنن.www.pwut-psc.ir

سلام جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:03 ب.ظ


حالا که به سلامتی راست کلیلکو اینجا ممنوع کردین اگه یه نفر بخواد از مطالب استفاده مشروع ! داشته باشه مثلا بخواد یه مطلبی رو پرینت کنه تکلیفش چیه؟....

! دوستدار بسیج دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:27 ق.ظ

قسمتی از مصاحبه بازتاب با سردار سوداگر ، از فرماندهان عالیرتبه اطلاعات سپاه در زمان جنگ :
یک بار به نمایشگاهی رفتم و دیدم از ابتدای آن، یا تصویر کسی است که سرش قطع شده یا پایش قطع شده و یا شهید شده. به هرحال، هیچ نمایی از پیروزی در این نمایشگاه ندیدم، منهای آن روح ماورایی که شهادت را تداعی می‌نمود... . وقتی نوجوان یا جوانی از نسل جدید این تصاویر را ببیند، با خود چه خواهد گفت؟! اصولا او هنوز شهید و شهادت را درک نکرده است و می‌گوید: ما چه موفقیتی داشتیم؟ اینها که همه‌اش شکست است، ما عجب شکستی خوردیم! اصلا آیا کسی مانده است؟! آخر نمایشگاه هم یک کلا‌شینکف رفته بود بالا؛ یعنی که ما پیروزیم. خوب جوان امروز می‌گوید: ما قسم حضرت عباس را قبول کنیم یا دم خروس را؟ کجای این پیروزی است؟

جایی دیگر دیدم که یک چفیه قرمز و چادر و کاسه آب و نان خشکی گذاشته‌‌اند. پرسیدم این یعنی چه؟ گفتند: سمبل زمان جنگ است. والله، همه ‌اینها غلط است، دروغ محض است. مردم و حکومت ما بهترین میوه و غذا را برای رزمندگان تدارک می‌دیدند و برای نیروهای مسلح فراهم می‌کردند. مردم ما از سفره خود می‌چیدند و برای رزمندگان به جبهه می‌فرستادند؛ بهترین شکلات، نقل و نبات و... .
دیگر آن که هر وقت مجالس گرامیداشت عملیاتی را از دفاع مقدس می‌رویم، گریه و عزاست، حال آن که داستان جنگ، بر یک ایدئولوژی بسیار قوی و روانشناسی و پتانسیل الهی و روانی، مبتنی بود و هر چه بچه‌های جنگ به شب عملیات نزدیک‌تر می‌شدند، بشاش‌تر و با نشاط‌تر می‌شدند و بیشتر شوخی می‌کردند. شوخی‌های زمان جنگ بی‌نظیر بود و والله به یاد ماندنی است و هنوز هم حسرت آن بشاشیت و سرحالی و زنده‌دلی را می‌خوریم.
حزب‌اللهی را بد معرفی کردیم؛ چهرهای غضب کرده نامرتب و ژولیده که اصلا شوخی بردار نیستند و نمی‌شود با آنان حرف زد، چرا که همیشه از همه طلبکارند. آیا واقعا رزمنده و حزب‌اللهی زمان جنگ این بود؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد