پس گردنی

امتحانا و سؤالای سنگین، امتحانا و نمره های ننگین، امتحانا و تقلبای رنگین، امتحانا و دانشجوهای غمگین، امتحانا و... تموم شد، بالاخره تموم شد. با همه سختیاش بالاخره تموم شد و کم کم نمره ها دارن رو می شن.
اما این امتحانای نفس گیر به مثال یه پس گردنی محکم برای اونایی بود که در طول ترم درس نخونده بودن و یه تنبیه مفصل برای همه اونایی که لای جزوه های مبارک رو باز نکرده بودن و درس ها رو گذاشته بودن برای شب امتحان.
البته یه چیزی رو می دونی کمتر کسی پیدا می شه که با این جور پس گردنیا به راحتی ادب بشه!

و اما در مورد امتحانات این ترم....

امتحان عمومی که معمولاً گل سر سبد امتحاناته و تنها بیست کارنامه!

مدار2: استاد محترم بعد از اینکه تا واپسین روزهای فرجه بچه ها رو کشوند دانشگاه امتحان پایان ترم و هم با جلسه کنکور ارشد اشتباهی گرفتن!

مدار منطقی: اون طور که سال بالایی ها می گفتن و بعد از اون میانترم ها فکر می کردیم پایان ترم خیلی سختی در پیش داریم که به خیر گذشت از قرار معلوم (طبق گفته های خود استاد) آخرای ترم بعد از رفع اشکال چند نفر از بچه ها ایشون متوجه می شن که نه بابا اون طورا هم که فکر می کنه نیست واگه بخواد امتحان سخت بگیره ترم دیگه دسته جمعی نشستیم تو کلاسش!

ماشین1: در این امتحان خیلی از بچه ها رو دست خوردن! چون طبق گفته سال بالایی ها استاد در ترم های گذشته امتحان اوپن جزوه می گرفته به همین خاطر بعضی ها به امید اوپن جزوه میان سرجلسه و استاد هم تشریف نمی یارن دست آخر خلاصه درسها ، ببخشید نکات مهم! که استاد گفته بودن می تونین تو یه برگه! همراهتون بیارین هم به حال این دسته سودی نبخشید!

سیگنال: این امتحان هم برای خودش حکایتی داشت! تا اون جا که خبر دارم خیلیها تا شب امتحان جزوه مبارک سیگنال رو باز نکرده بودن که ببینن اصلاً درسش چی هست...وروزای آخر متوجه می شن که بله...کلی نکته وفرمول شبیه به هم داره که حالا بیا وحفظ کن... حالا جالب اینجاس که امتحان ما ساعت 2 بعد از ظهر بوده ساعت دو ونیم که آموزش زنگ می زنه به استاد که چرا دیر کرده جناب می فرماین مگه امروز امتحانه؟!!!

جالب ترش اینجاش که یکی از بچه ها به خانم کیانفر می گه چرا استاد دیرکرده ما بلیط هواپیما داریم( جدیداً چند فروند هواپیما هم تو خط اهواز - دزفول گذاشتن نمی دونستین بدونین!)

به هر حال توی این امتحان هم تمام خلاصه فرمولایی که به انواع واقسام مختلف از زرنگ! تا تنبل روی دستمال کاغذی، میز، بند ساعت، پوست دست، آستین، پشت کارت دانشجویی و غیره نوشته بودن به دردشون نخورد و...

الکترونیک1: این امتحان که دیگه مصیبتش از همه سنگین تر بود! اولاً که استاد محترم تشخیص دادن که امتحان بهتره توی سالن سمعی بصری برگزار بشه...حالا یکی مثل من که دست چپی ام چطوری باید روی اون صندلی ها بشینه امتحان بده، خدا می دونه...از سوالاش هم که نگم داغتون تازه بشه خودتون می دونین...از گرمی هواهم که بگذریم دیگه از رژه بچه ها توی سالن نمی شه بگذریم استاد محترم که از میز جدا نمی شد...تازه آخر سر هم هوس کرد کامپیوتر سالن رو چک کنه حالا ما چه طور توی این همه برو بیا بخوایم امتحان بدیم باز هم خدا می دونه ...وجدانی یاد جلسه کنکورم افتادم....حالا اینکه توی جلسه کنکور من چی گذشت خودش یه فیلمیه واسه خودش که در فرصتای بعدی شاید نوشتمش....

حالا از این که بگذریم امید وارم تابستون خوبی داشته باشین...یا حق


 

نظرات 8 + ارسال نظر
یه " پس گردنی خورده " چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ

به حول و قوه الهی قصد داریم امسال ، گرامیداشت صدمین سالگرد مشروطیت (!) رو باشکوه تر از سال پیش برگزار کنیم ...از قرار معلوم ، خیلیها ( ۳۰ الی ۴۰ نفر) پیشاپیش و حتی قبل از اعلام بقیه نمره ها (!) برای شرکت در این برنامه اعلام آمادگی کردند !!! تعداد معدودی از دوستان هم به خاطر اینکه در گذشته ، هر سال و به طور منظم در این برنامه شرکت کردند ، امسال به کنگره جهانی مشروطه دعوت شده اند ...

[ بدون نام ] دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:36 ب.ظ

نمرات پایان ترم الکترونیک (۱) امروز اعلام شد :
.
.
.
از کلاس ۷۰ نفری ، فقط ۱۲ نفر بالای ۵۰ گرفتن ...!

[ بدون نام ] جمعه 16 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 06:31 ب.ظ

من یه سوالی برام پیش اومد,این درسایی که اینجا نوشتی یعنی حتی از مدار ۱ هم سخت ترند؟

MHMU پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:53 ق.ظ

بابا برین حالشو ببرین الکترونیک الکی الکی پاستون کرد(۲۰ به بالا!)

یه دزفولی سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:58 ق.ظ

نمیدونستی حالا بدون
تو خط دزفول اهواز علاوه بر هواپیما شاتل هم تردد می کنه

در ضمن نیم ساعت برای ما خیلی مهمه
من خودم وقتی می خوابم تو نیم ساعت حداقل سه خواب رنگارنگ می بینم

جواب یه دزفولی...یه برقی سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 03:23 ب.ظ http://!!!

اول بگم که اصلا قصد ندارم اینجا جنگهای قبیله ای راه بندازم ولی:
۱. آنچه خود بینیم به از آنکه دیگران گویند!!!
۲. حالا یعنی خواستی بگی بلدم شاتل یه فضا پیماس...کوچولو!

لیزاردینو شنبه 31 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:58 ق.ظ

به نظر من عزیزان دسپیلی اختلافاتشونو بذارن برای بعد از جام جهانی...الکترو(نیک+نیک۲+مغناطیس) و غیره رو ول کنید و مطمئن باشید که درس و کتاب همیشه هست و باید به فکر فوتبال بود در پایان قهرمانی غیور مردان ایتالیایی رو به همه مخصوصاً هم وطنان ایتالیاییمون تبریک میگم

از شوشتر جلال یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 02:09 ب.ظ http://www.bargh-84.blogfa.com

س

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد