بگو انتگرال رادیکال سینوسX چه مزه ای است

بعضی زندگی نمی کنند فقط درس می خوانند، خواب و خوراکشان هم لابد با خداست که فعلاًافقی نشده اند! واژه هایی مثل «گپ زدن»، «تفریح و استراحت» و حتی «جمعه تعطیله» برای آنها مبهم و تعریف نشده است! مثلاً بعد از سه ساعت که از سوتی بازی های سرکلاس تعریف می کنید، طرف برمی گردد عینک را روی چشم هایش جابجا می کند و زیرلب می گوید «انتگرال رادیکال سینوسx»؟!! خب... من پیشنهاد می کنم اگر می خواهید ازنظر روانی حالا حالاها سالم بمانید هیچ وقت با این تیپ آدم ها هم اتاق نشوید البته میل خودتان است!
بعضی از آدم ها درس را مثل بچه آدم یا حوا- فرقی نمی کند!- می خوانندها، ولی حرص و جوشی که می خورند، آدم از این عصبانی می شود. از اول صبح تا آخر شب هم، هی وای وای می کنند که فلان چیزشان مانده و نخوانده اند! این گونه موارد روی هرچی اسفند روی منقل هست کم می شود، البته من پیشنهاد می کنم اگر با یکی از این دسته هم اتاق هستید حداقل شب های امتحان از آنها خداحافظی کنید و برای خودتان نفس بکشید
!
بعضی دیگر از آدم ها هم هستند که هول ولای شب های امتحان لاغرشان کرده ولی متأسفانه فرصت کمی برای درس خواندن برایشان پیش می آید. این گونه افراد پیش قدم انواع و اقسام کارهای فرهنگی! دانشگاه بوده و چون در این موارد سرشان را به شدت شلوغ کرده اند گاهی مثل خود همین دیوانه ها همه کاری انجام می دهند و مهارت زیادی هم در گفتن «بی خیال درس و مقش» دارند و خلاصه شب و روز نمی شناسند. این گروه عجیب وغریب دانشجو
!
اگر با این گروه سروکار دارید شما هم بفرمایید «بی خیال ادا و اطوارهای غیرعادی و رفت و آمدهای غیرطبیعی شان» خیلی بهتر است
!
بعضی از آدم های شریف هم هستند که حضورشان در کلاس برای خاطر حضوری زدن است و فرار از جزوه نویسی های آخر ترم، اصولاً این گونه افراد خیلی باحال اند و انگیزه دانشگاه آمدنشان لفظ یدکی " مهندس" است که باد به غبغب بیاندازند وسربالا بگیرند و... ما اینیم دیگه! تیپ این افراد هیچ ارتباطی به گیرنده های شما ندارد ولی به نظر من هم اتاقی با سه گروه قبل خیلی بهتر از یک دقیقه چونه زدن با این گروه است، مسئله حرف حساب نیست ها
!!

نظرات 4 + ارسال نظر
مرد قبیله سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 07:28 ق.ظ http://hallowsky.blogfa.com

گفتی از خوندنو گفتن
گفتی از رفتنو موندن
گفتی کاش عمق نگاهت تو دلم خونه بسازه
با همه دیوونگیها برامون لونه بسازه
گفتی کاش با خاطراتت سفری به اون ورا کرد
کاش میشد عشقو فدا کرد
کاش که آسمون قلبت واسه من ستاره ای داشت
کاش هنوز تو دل باغچه واسه من یه غنچه میکاشت
کاش هنوز عمق نگاهت واسه من راه عبور بود
اما حیف, ندیدن تو واسه من مرگ غرور بود

سفرکرده سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 07:34 ق.ظ http://www.safarkarde.blogsky.com

علم و صنعتی ها چی ؟
سلام ...
جالب بود اما واسه کنکور اینم کم بوده و هست ...
دمت گرم عزیز
یا علی

س.س سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:06 ب.ظ

عیدتون مبارک...
دعا B زخمت فراموش نشه !

!!!اولین کسی که میدونه تو الآن کجایی! پنج‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 12:11 ق.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااام!
الآن زنگ زدم خونتون ....!!!!
نبودی :(((
کجا بودی ؟!!! :)))
هوار تا تبریک ... :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد