تحصیل و تهذیب


من بچه شاه عبد العظیم هستم و در خانه ای به دنیا آمده ام و بزرگ شده ام که در هر سوراخش که در هر سوراخش که سر می کردی،به یک خانواده دیگر نیز بر می خوردی.
تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران و روشنفکران آشنا نیستم،خیر من از یک راه ظی شده با شما حرف می زنم.
من سالهای سال در یکی از دانشکده های هنری درس خوانده ام،به شبهای شعر و گالری های نقاشی رفته ام،موسیقی کلاسیک گوش داده ام.ساعتها از وقتم را به مباحث بیهوده درباره چیزهایی که نمی دانستم گذرانده ام.
من هم سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی زیسته ام .ریش پروفسوری و سبیل نیچه ای گذاشته ام و کتاب ((انسان تک ساختی )) هربرت مارکوز را بی آنکه آن زمان خوانده باشم اش طوری دست گرفته ام که دیگران ببینند و پیش خودشان بگویند :"عجب!فلانی چه کتابهایی می خواند معلوم است خیلی می فهمد..." اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچار شده ام رو در بایستی را اول با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم وعمیقاً بپذیرم که "تظاهر به دانایی " هرگز جایگزین "دانایی" نمی شود و حتی از این بالاتر دانایی نیز با تحصیل فلسفه حاصل نمی آید باید در جستجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس به راستی طالبش باشد،آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت.
و حالا از یک راه طی شده با شما حرف می زنم.دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران هستم.اما کاری اکنون انجام می دهم نباید با تحصیلاتم مربوط دانست.حقیر هر چه آموخته ام از خارج دانشگاه استبنده با یقین کامل می گویم که تخصص حقیقی در سایه تعهد اسلامی به دست می آید ولاغیر.
بر گرفته از زندگینامه شهید آوینی به قلم خودش
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد